خون توی چشمهای دریاسالار دوید. صدای آژیر هشدار کشتی در گوشش فرو رفت. سکان را چسبید. با صدای خشدار ...
یک نفر به دنیا آمد. یک نفر به دنیا آمد. یک نفر بزرگ شد. یک نفر بزرگ شد. جنگ شد. یک نفر پوتین ...
به نام خدا متن این بود: _خوشبختی یعنی داوطلب برای نوش جان کردن واکسن پدر پَز . و عکسی که با دو...
زنش مجری بود. در طول روز خیلی کم میدیدش. وقتی دلتنگش میشد، تلویزیون را روشن میکرد....
خورد به سپر ماشین و با ضرب افتاد روی آسفالت. همهی زندگیاش مثل نوار فیلم از جلو چشمش گذشت. از ...
من .. امروز دقیقا سه روز است که خرابم، دلش را شکستم خیلی غر زد سرم که چه مرگم ست . کاش میشد بگوی...
به نام شایستۀ ستایش عطر یاسی که نیست دخترک دستی به موهای کوتاهش کشیده، در کمد آینهای را باز میکن...
کافه آمده بود داخل ، میشناختمش ، مشتری ام بود ، دست مادر مریضش را گرفته بود ، محکم هم گرفته بود ،...
من. تو. صف انتظار سونوگرافی. تپش قلب. شکم برآمده. منشی. اسم من. روی تخت. دستگاه سونو. تشخیص غده...