به جای اسم نوزاد، دنبال مشتری گشت....
به عنوان یک طعمه او را دوست داشتم. اولش همسنوسال او شدم. بعد GTA یادش دادم تا از پدر و مادر اخلاق...
◾️حیدر شیر را دعوای زخم شمشیر کردند. همه شهر، شیر به دست آمدند شیر اما، هوس رود رجب کرده بود ...
«یکی اون چهارپایه رو نگه داره.» در آن بلبشو کسی صدایم را نمی شنود. دلم شور مرضیه را می زند که رو...
از پنجره بیرون را نگاه می کنم، صدای بوق ماشینها و جر و بحث همسایه ی طبقه پایین و بالا در هم می آمی...
نامزدیاش را با طلبه به هم زد. شرطش این بود که مُلبس نباشد....
نفس عمیقی می کشد آخرین چوب کبریت را خاموش میکند ، چشم هایش به آخرین یادگاری خیره می ماند. یاد روزی ...
اولین کسی که بعد از صدای جیغ خودش را رساند زنم بود. به سر خودش زد، به صورت من چنگ انداخت و فحش داد، ...
پرستار سوزن را از دستان لاغر و کبود دختر بیرون کشید و رویش چسب زد. دختر چشم از بچهی خندان داخل تلوی...