زنگ اول دوم، سوم...کسی برنداشت. برای بار هفتم رفت ته صف. روز اول عید، خانه پر از مهمان بود؛ کسی ص...
از سروصدا و بپربپرکردنهایش کلافه بود. گوشی را داد دستش و کلید شروع بازی را زد. سی سال بعد تنها کنا...
- مامان! یه نقشهی قدیمی از جهان لای کتابای بابابزرگ پیدا کردم. یه چیز عجیبی داشت. روی کشور ما به جا...
پرستار سوزن را از دستان لاغر و کبود دختر بیرون کشید و رویش چسب زد. دختر چشم از بچهی خندان داخل تلوی...
چوب دو سر طلا مهندس در ماشین را محکم به هم زد و رو به ماشین گفت: آره، شصتت درست خبردار شده، وام جو...
اگر گاوآبستن میشد، میزایید و گوسالهاش ماده می شد، بعد از دو سال بابا، گاو را می فروخت و گوسال...
جانپناهی وجود نداشت. پدر تا جاییکه میتوانست پسر را پشت خود پنهان کرده بود. پسر جیغ میزد و پدر در ...
اولین کسی که بعد از صدای جیغ خودش را رساند زنم بود. به سر خودش زد، به صورت من چنگ انداخت و فحش داد، ...
- ۲۱ماهه حقوق نگرفتم. صاحبخانه اخم کرد و روبرگرداند. سردی دستبند روی مچهایش نشست. در آستانهی در ر...