کلید به در انداخت. این هم باز نشد. توی کوچه نشست؛ شاید پیدایش کنند....
پسر زیرنویس تلویزیون را بلند خواند: "دانشآموزان عزیز برای بهرهمندی از آموزش مجازی، اپلیکیشن شاد را...
سیگار نصفه را روی زمین میاندازم. خیال او همراه باد غلتزنان دور میشود....
من فقط ۱۴ سال از ش بزرگترم....چشمامو که بازکردم،چشمای بچمو دیدم که شکل خودم بود....شکلِ شکلِ خود...
« ادامه» قاب عکس را برداشت ، هرچه فکر کرد ، ح...
- مغلطه با غین و ط دستهداره. - واسه چی چتای منو میخونی؟ - خب نشستی بغلم، چشمم میافته دیگه! - ...
این روزها از ریاضی بیشتر سردرمیآورم. حساب چین و چروکهای صورت پدرم را دارم. دیروز گفته بود: "یک ف...
با یک فنجان چای نمکگیرش کرد، وقتی حبه قند در گلویش گیر افتاد....
میگفت خوابهای خوب را نگه میدارد تا همیشه در یاد آدم بمانند. از وقتی از پیرزن فالگیر، خوابگیر خری...