لوگو
به عنوان یک طعمه او را دوست داشتم. اولش هم‌‌سن‌وسال او شدم. بعد GTA یادش دادم تا از پدر و مادر اخلاق‌مدارش دور و دورتر کنم. بعد هم رانندگی در جاده‌های پرپیچ وخم را تا مستقل شود.
تجمعات زن، زندگی، آزادی بود که پیش من آمد. وقت هیجانات بلوغ.
نویسنده: اکرم جعفرآبادی
شهر: تهران
تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۲/۳۰
بازدید: ۱۷۴
امتیاز داور: ۰
امتیاز کاربران: ۰ (جمع کل) | میانگین: ۰ از ۱۰ (۰ رأی)

نظرات کاربران

هنوز نظری ثبت نشده است.