دعا


دعا
نویسنده : شعله جهانگیری
امتیاز اعضاء : 97
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

از مدرسه به طرف خانه مثل شصت تیر می دوید.دعا می کرد امروز زودتر برسد تا برادرش دوباره بدون کاپشن به مدرسه نرود.

شعله جهانگیری

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی