راست گفتم


راست گفتم
نویسنده : علیرضا امینی
امتیاز اعضاء : 50
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

علی دفتر مشقش را نشان داد.
معلم اخم کرد و گفت:
_بخون من چی سر مشق دادم!
او خواند
_پدر نان ندارد
معلم به پشت او کوبید و گفت:
_پس چرا نان های تو نون ندارد؟
علی بغض آلود گفت:
_آ...آخه بابای ما دیگر نا ندارد

نظرات

ارسال
تازه ها
صدیقه یوسفی باصری

برگ آخر

صدیقه یوسفی باصری

خواب عمیق

صدیقه یوسفی باصری

اغما

صدیقه یوسفی باصری

چاقوکش

سید حسین یادگارنژاد

آرزو

سید حسین یادگارنژاد

قاصدک

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی