وارث


وارث
نویسنده : آزاده میرزااحمدی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

در خانه باز می‌شود. کوبه‌‌های قلبم گوشم را کر کرده و سینه‌ام می‌سوزد. سمت نگاهم زودتر از هرچیز به سوی شوهرم می‌چرخد. از سر صبح تا همین حالا چقدر دلم برایش تنگ شده. کلافه است مثل وقتهایی که می‌خواهد چیزی بگوید ولی شرمش می‌شود. چشم‌های خندان مادرش را که می‌بینم، عرق سرد از پس سر تا پشت کمرم راه می‌کشد. به گمانم این‌بار دختر را پسندیده‌اند.

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی