گریهی نوزاد که بلند شد، صدای فسفس دمپایی ابریهای زن را شنید که از آشپزخانه دوید تا اتاق. بعد صدای تکان خوردن شیر داخل شیشه شیر و ملچملوچ پسرش، توی سرش پیچید. غلتی زد و چشمهایش را باز کرد، اما نوزاد فقط داشت انگشت شستش را میمکید.
نظرات