گلوله


گلوله
نویسنده : مرتضی جلیلی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

مرد بی حال،با حالت زاری تکیه به دیوار داده بود.
همسایه گفت: چی شده داری گریه می کنی؟
- پسرم تو جنگ با گلوله تیربار مستقیم زدن تو سرش شهید شده.

نقد داستان : گاه نتیجه کنش است که داستان می سازد و نه خود کنش. در این تصویر ما کنش داریم اما این کنش به تنهایی داستان نساخته. به نظر نوشته باید ادامه پیدا می کرد. داستان خیلی زود همه چیز را بازگو کرده. گره ای شکل نداده و تعلیق اولیه را هم خیلی زود جواب گفته. باید احساس عمق بیشتری پیدا می کرد مثلا این پسر تنها پسر این مرد بود. ما ناگهان همه چیز را حل شده و پایان یافته داریم. برخی داستان ها هستند که باید بیشتر بدان ها پرداخت و نمی شود در یک یا دو خط خلاصه کرد. این یکی از آن داستان هاست. باید کمی بیشتر بنویسید و گره ای در داستان خلق کنید.

نظرات

ارسال
تازه ها
مهدیه باقری

افسوس

علی پاینده جهرمی

خرید در جنگ

نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی