عاشورا
نویسنده : شکوه نادری
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
سمت راست کاغذ چند مثلث برعکس کنار هم کشیده بود به رنگ سبز.
سمت چپ کاغذ آدمک های کوچکی به رنگ قرمز.
وسط کاغذ خالی بود به رنگ خاک .
گفتم : چرا اینجا خالیه ؟
گفت : رفتن پیش خدا .
بالای کاغذ خورشید زردی می درخشید.
پایین کاغذ نوشتم : زینب احمدی پنج ساله از تهران
نقد داستان : این داستان بسیار مورد علاقه من بود. ممنون از نوشته ساده و زیبای تان. از زبان دختری 5 ساله تصویر ساده ای از عاشورا را داریم. برداشت ساده و موجزی از یک فهم و یک احساس. اسم شخصیت هم خوب انتخاب شده. متن را می توان در میان داستان های موفق عاشورایی دانست. تمام معیارهای داستان کوچک هم در آن رعایت شده اند.
: سلام ممنون از شما .ولی داستان من تو جشنواره ده پذیرفته نشد و من خیلی ناراحت شدم بازم ممنون که شما نقدش کردین
ارسال