ایستگاه آخر


ایستگاه آخر
نویسنده : فاطمه عرب‌اسدی
امتیاز اعضاء : 3
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

صدای سوت قطار می‌آید، اما این‌بار مسافری در ایستگاه، روی صندلی چوبی، خیره به انتهای ریل، منتظر آمدن قطاری نیست که از دور دودکشش ،  زوزه کشان دود را با فشار بیرون می‌دهد.
حتی مسافری در ایستگاه نیست که برای بدرقه‌ی کسی آمده باشد.
صدای سوت قطار می‌آید و مسافری که داخل قطار است، کم کم دستش آمده که با هر سوت، ایستگاهی را پشت سر گذاشته و به ایستگاه پایانی نزدیک می‌شود

نقد داستان : این توصیف وضعیت است و نه داستان. داستان یعنی شخصیتی باشد و چالشی باشد و گره ای شکل بگیرد. این جا فقط شما دارید وضعیت فعلی را شرح می دهید که چگونه است.
شخصیت مشخصی در نوشته نداریم که تبدیل به شخصیت داستانی شده باشد یعنی مورد پردازش قرار بگیرد و کنشی از خود نشان بدهد.
حتی دلیل این که کسی هم در ایستگاه نیست را نداریم تا به یک گذشته داستانی برسیم.
مسافر داخل قطار هم باز به شخصیت تبدیل نشده. تنها با یک احساس درونی او مواجه هستیم. حتی کمی شاعرانگی در نوشته احساس می شود تا داستان. بیشتر حس و احساس است که بر متن غلبه دارد تا داستان.

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی