جایزه


جایزه
نویسنده : سمیه هشجین
امتیاز اعضاء : 65
امتیاز منتقدین : 14
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

وقتی جایزه نفر اول را پرت کرد طرفم و دوید توی اتاق تازه فهمیدم چه گندی زده ام. فقط به خاطر خودش بود که این همه اصرار کردم تا در مسابقه شرکت کند. فکر کردم حالا که از رژیم و ورزش خسته شده دیدن وضعیت بقیه حالش را بهتر می کند. چه می دانستم به عنوان چاق ترین زن زیبای شهر انتخاب می شود.

نقد داستان : طنز جالبی است. مانند عمده داستان های کوچک طنز، ضربه را در انتها وارد کرده. البته این نکته نوشته شما را به جوک و لطیفه نزدیک می کند. باید مواظب باشید تا در دام لطیفه نیافتید. البته شما چون شخصیت متمایزی خلق کرده اید و رابطه میان راوی و شخصیت هم شکل خاصی دارد و کلی نیست از لطیفه فاصله گرفته.
شروع نوشته تعلیق خوبی دارد و خواننده کنجکاو می شود ببیند چه اتفاقی افتاده که جایزه آن هم جایزه نفر اول را باید پرت کرد و گریخت. لحن داستان هم خود درآ»ده و متناسب پایان بندی است. "چه گندی زده ام" لحن خاصی است که به سمت زبان خودمانی و آمیخته با شیطنت همراه است.
نوشته چیزی هم کم و کسر ندارد. شخصیت پردازی به اندازه نیاز داستان صورت گرفته و ما لازم نیست چیز بیشتری بدانیم. حتی به نظر چیزی هم اضافه ندارد.

نظرات

سمیه هشجین : سپاس فراوان

ارسال
تازه ها
مهدیه باقری

افسوس

علی پاینده جهرمی

خرید در جنگ

نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی