آگهی فروش


آگهی فروش
نویسنده : امیر صمدی
امتیاز اعضاء : 26
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

آگهی فروش کلیه اش را به دیوار دید. به جای بخیه دست کشید. کاغذ را پاره کرد و به راه افتاد.

نقد داستان : این نوشته هم داستان خوبی دارد. هم به یکی از معضالت امروز کشور ما اشاره دارد و هم مساله فقر را زیر سئوال برده. خیلی سرراست و مستقیم هر چه بوده را بیان کرده البته. چیزی برای مخاطب باقی نمانده که بخواهد با تعمق و تفکر بدان برسد. خواننده بیشتر درگیر مسائل درون متنی می شود تا خود متن. البته این ایراد نیست و بلکه مطابق سیاست ها و قواعد داستان کوچک هم حطاب می شود که ساده و مستقیم باید حرف بزند.
درد کردن جای بخیه استعاره ای از درد فقر می تواند باشد. دردمندی انسان فقیر را در این تصویر می شود مشاهده کرد.
آگهی بر دیوار هم حکایت از این دارد که نیاز مرد مساله تازه ای نبوده و بلکه مدتی است احتمالا درگیر نیاز به پول بوده و محجبور شده یک آگهی حتی بزند.
داستان احساسی و موفق است. متن هم کم و زیاد ندارد. خیلی به اندازه حرف زده اید.

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی