رستوران


رستوران
نویسنده : الهه ایزدی
امتیاز اعضاء : 6
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

- این طرفا رستوران هست؟
- بعدِ چهارراه، دست راست.
و تا کمر توی سطل زباله خم شد.

نقد داستان : یک عنصر داستان ساز معمولا تضادی است که میان دو عنصر مشابه رخ می دهد. گاه دو تصویر متضاد یا دو شخصیت متضاد یا دو فعل متضاد می توانند به داستان برسند. در این متن تضادها یکی میان عنوان داستان است با جمله آخر. رستوران تداعی مکانی شیک و کلاس بالا دارد و سطل زباله طبیعتا جایی برای آشغال ها و زباله ها. این تضاد بعد به اشخاص باز می گردد. یکی که به دنبال رستوران می گردد و دیگری که به دنبال شاید غذایی در سطل زباله است و یا پیدا کردن چیز که با فروش آن بتواند به پول و غذا برسد. این تضادها داستان زیبا و البته تا حدودی تکراری را بدست داده اند.
نوشته هم دیالوگ دارد و هم توصیف و این از نقاط قوت متن است.
به نظر هیچ چیز اطاله و اضافه ای هم در متن وجود ندارد. داستان ساده و گویاست و این یعنی یک داستان کوچک خوب.

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی