دوستان باوفا


دوستان باوفا
نویسنده : امیر صمدی
امتیاز اعضاء : 16
امتیاز منتقدین : 6
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

رفقا! هوس پیاده روی کردین، مگه نه؟ پس بزن بریم.
پاهای مصنوعی را بغل کرد و بوسید. آن ها را به پا کرد و لنگ لنگان به راه افتاد.

نقد داستان : این داستان را اگر اربعینی و دفاع مقدسی بکنید بیشتر به دل می نشیند و منطق پذیر می شود و البته بیشتر هم داستانی می شود.
اما اول کلمه "بزن" را باید بکنید "بزنید" چون راوی دارد به رفقا که جمع هستند می گوید.
بقیه متن خیلی خوب و ساده و گویاست.
اسم داستان اگر به سمت اربعین تغییر کند (هر نشانه و نماد و اشاره ای به پیاده روی رابعین) برای اربعینی شدن متن کافی است و لزومی ندارد به خود متن دست بزنید.
در خط آخر هم برای موجز کردن نوشته "آن ها را به" حذف شوند بهتر است : " پاهای مصنوعی را بغل کرد و بوسید، پا کرد و لنگ لنگان به راه افتاد."

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی