سپر


سپر
نویسنده : مولود توکلی
امتیاز اعضاء : 18
امتیاز منتقدین : 10
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

می‌خواست پا به پای امامش باشد.
رد خون پیشانی‌اش روی خاک راه گرفت. گفت:
"ببخش مولا؛ رکوع بودید و به سجده افتادم."

نظرات

معصومه قیطاسی : داستان در سه جمله مفهومش را رسانده است.

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی