گل سرخ


گل سرخ
نویسنده : سیده اعظم الشریعه موسوی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

هر وقت تو را می‌دید نمی‌توانست لحظه‌ای از تو دور باشد. دوست داشت در آغوشت بنشیند تا پدرانه نوازشش کنی. وقت نماز که شد شاخه گل را بهانه کرد برای دیدنت. گلبرگ گل را که در قنوت به تو داد گرفتی مثل یک پدر. دلش شاد شد، خندید. دعای قنوتت تا آسمان‌ها رفت. شاید همان‌جا بود که دعای اللهم ارزقنا شهادتت امضا شد.

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی