شرمندگی


شرمندگی
نویسنده : مریم صفدری
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

به آدم‌های تشنه‌ی لشگر دشمن، با دست خودش آب داد؛ به اسب‌های تشنه‌شان هم. با باقیمانده‌ی آب، یال اسب‌ها را خنک کرد و بعد سم‌هایشان را.
عصر عاشورا اسب‌ها خجالت می‌کشیدند بر پیکرش بتازند اما آدم‌ها نه!

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی