گذشته‌ها


گذشته‌ها
نویسنده : مریم صفدری
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 4
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

محکم روگرفته بود که یک وقت آشنایی در راهروی دادگاه او را نشناسد. زل زده بود به چروک‌های دست چپش که بیرون از چادر بود. برای خط‌خطش خاطره‌ای داشت از بزرگ کردن شش بچه و تحمل سختی‌های ۵۳سال زندگی مشترک.
حاج اقا گفته بود از اول هم او را نمی‌خواسته حالا که بچه‌ها سروسامان گرفته‌اند آمده بود چندرغاز مهریه‌اش را بدهد و طلاق .

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی