فارسی
|
العربية
|
English
قـاب
شـب هـای کوچـک
کافه کاف
گالری
خانه
مینیمالیسـت ها
کوچک نویس ها
جایزه کاف
پنجره فولاد
نویسنده : امیرمحمد بصیری
امتیاز اعضاء : 10
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
دستانش را میان پنجره فولاد گره زده بود. چشم انتظار پسرش بود. فردا شهیدی وارد شهر شد...
نظرات
نظر شما
ارسال
نرگس جودکی
کولی
نرگس جودکی
قاتل عاشق
نرگس جودکی
ایثار
نرگس جودکی
ناموس
نرگس جودکی
بخش کرونا
نرگس جودکی
خردل
بیشتر
رهاسادات عابدینی
اشک های صورتی
ایمان نصیری
گیسوان طلایی
مهدیه باقری
ترمز
فرزانه فراهانی
جنگ
علیرضا امینی
راست گفتم
زینب گلستانی
داستان کوچک
بیشتر
دات نت نیوک فارسی