سایه‌ای روی دیوار


سایه‌ای روی دیوار
نویسنده : لیلا نوروزی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

نیمه شب بود . دخترجوان پشت سر مرد توی خانه رفت. گفت: اول پول. درِ اتاق زنش باز بود . مرد زیر گوش دختر گفت: یواشتر، می‌شنوه‌ها! مرد به آرامی در اتاق را بست. زن روی تخت بود و گردنش تکان نمی‌خورد، همانطور خاموش به دیوار چشم دوخت.

نظرات

ارسال
تازه ها
مهدیه باقری

افسوس

علی پاینده جهرمی

خرید در جنگ

نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی