سیاه بازی


سیاه بازی
نویسنده : سمیرا اسمعیل زاده سعیدلو
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

گفت:آقا اگر اذیت میشوید.چرا از ته نمیزنید؟
دستی به ریش هایش کشید و صورتش را خاراند و گفت:هرچیزی به وقتش برای رای اوردن فعلا به اینها نیاز دارم.
نزدیک مسجد که شدند.عطرحرمی به خود زد یقه ی پیراهنش را محکم بست.تسبیح بدست برای سخنرانی وارد مسجد شد.

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی