☆☆ بسم الله...! ☆☆
_ بیا سمانه نماز جماعت بخونیم.
_نه، الان درست نیست، آخه مردم چی؟
_چی میخوان بگن!
_میخندن به ما...
_به این چیزا اهمیت نده!
بلند شد نماز بخواند. دید همه نشستهاند و کسی از جا بلند نمیشود. از همه مهمانها خواست که برای نماز جماعت آماده شوند.همه هاج و واج به هم نگاه میکردند.
نماز جماعت در مجلس عروسی عجیب بود.سابقه نداشت.
مهمان ها گفتند به شرط این که خود داماد امام جماعت باشد.
بعد از عروسی ما، این ماجرا در فامیل تکرار شد.
ما رسم قشنگی را به عروسی اضافه کردیم
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆