در خانه‌ی او


در خانه‌ی او
نویسنده : زهره باغستانی
امتیاز اعضاء : 40
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

☆☆ در خانه او☆☆

دست هایش از شوق می لرزید. تمام آن سال زمین و زمان را پرس و جو کرده بود. حالا دیگر قلبش به یقین رسیده بود.
گوشه ی فیروزه ای محراب نشست. این جا انتخاب خودش بود.
_با من تکرار کن خواهر:
_أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰهِ. أَشْهَدُ أَنَّ عَلیَّاً وَلّی الله
لبش جنبید.
مردم صلوات فرستادند
بار دیگر گفت:
_مُوکِّلَتی لیان بمُوکِّلِی محسن عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُوم.قَبِلْتُ النِّكاحَ و التَّزْوِيجَ والزِواجَ لموکِّلَتی و لِمُوَكِّلِي عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ.
بله را که گفت، محسن دستش را فشرد.
عکس آن روز، زیباترین خاطره‌ی مسجد شد.

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی