شناسنامه خر


شناسنامه خر
نویسنده : الهام آباده ای
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

_ می‌کوبمش، یَک کافه میزنم که میزاش خالی نشه از جماعت! کتاب متاب سیری چنده خانم صنعتی‌زاده؟
صدای زمخت داود قالتاق پتک می‌شود و توی فرق سرم می‌کوبد. سیزده سال پیش با چه ذوقی قفسه ها را مرتب کردم. سعدی و حافظ را چفت مولانا گذاشتم، هدایت را که با علوی و جمال زاده و چوبک نزدیک‌تر بود، توی قفسه‌ی بغل در چیدم تا توی چشم باشد. تابلویش را که زدم سردر، چند قدمی رفتم عقب " کتابخانه خورشید"، اما حالا انگار کلاه از سر من افتاده است و عقل از سر فرفری این گنده لات. می‌خواهم داد بزنم " اینا کتاب نره خر، نه علف و یونجه که بار نیسانت میزنی!" حال همین را هم ندارم.
سرم را از بین دستهایم بیرون می آورم، بد نبض دارد:
_خداوکیلی درست بذارشون آقا داود، میخوام اهدا کنم به کتابخونه.
_تو دهنتون نمی‌چرخه بگین آق سالار؟ کلی خرج سجلم کردما.
بی‌شعوری را ورق می‌زند، نیشش باز می‌شود و دندان‌هایش مثل شتر بیرون می‌ریزد:
_ یه کتابم به من بدین که نشون ایل و تبار آق سالار باشه.
دلم قنج می‌رود "گوشت افتاد دست گربه." نیازی به فکر ندارم یک راست می‌روم سراغ چاپهای سنگی، برش می‌دارم:
_با تقدیم احترام!
رگ پیشانیش ورم می‌کند، چشم‌های باباقوریش تیک می‌زند، نگاهش بین من و روی جلد می‌چرخد، حنجرهاش را می‌لرزاند:
_ شناسنامه‌ی خر!

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی