کلاغ سیاه


کلاغ سیاه
نویسنده : الهام آباده ای
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

_ منتظرم باشین.
این را بلند می‌گوید و دندان قروچه می‌رود. کلاغ قوزه کرده‌ی پشت پنجره بال می‌زند و نقطه‌ی سیاهی می‌شود در میان ابرهای خاکستری. سیگار نیم‌سوخته را مچاله می‌کند روی شیشه‌ی مه گرفته . لیوان چای تازه‌جوش را تلخ هورت می‌کشد. رد رژ قرمزش را از لیوان لب پر، می‌گیرد "عجوزه‌ای خرفت."
جلوی آینه‌ی قدی موهایش را کش می‌پیچد. کلاه کاپشن سیاهش را می‌کشد روی سرش. ساک سیاه را برای سومین بار، زیر و رو می‌کند " آب میوه..... امبردس، همه‌چی به رایه."
ناخن بلندش می‌رود لای زیپ، باریکه‌ی خون می‌خزد روی انگشتش "آخ! بی‌صاب شده."
روزنامه‌ی بغل ساک را برای چندمین بار ورق می‌زند. چشم ریزش را می‌چرخاند روی تیتر درشت. لب‌های باریکش می‌جنبد:
_ هشدار به زنان مسن!
کلاغ سیاه، شب‌ها در کمین است؛ آبمیوه‌ی مسموم تعارف می‌کند و طلاهایتان را به سرقت می‌برد.

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی