بزرگ نیستیم


بزرگ نیستیم
نویسنده : فائزه فداکار
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

روی کاغذ سفیدش نقطه ای گذاشت. به همسرش نشانش داد:« ببین خوب کشیدمش؟! » چشمانش را جمع کرد و پرسید:« این چیه؟! » زن خندید. شانه ای بالا انداخت:« یه آدم کشیدم. از شیشه ی هواپیما به پایین نگاه کن ببین خوب کشیدمش؟! »

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی