غفلت


غفلت
نویسنده : اکرم جعفرآبادی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

دختر برای بار سوم مادرش را صدا زد:
«مامان با شما هستم ها!! نمی‌شنوی؟ »
مادر صدای اذان تلویزیون را کم و چادر سفیدش را سر کرد:
«خوبه خدا روزی سه بار تو رو صدات میکنه، تو‌ هیچ انگار نه انگار؟»

نظرات

ارسال
تازه ها
نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

نرگس جودکی

بخش کرونا

نرگس جودکی

خردل

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی